تسلیت

ساخت وبلاگ
تقدیم به امام حسن مجتبی(ع)

حضرتِ عشق که بابای شما حیدر بود

مادرت دخت نبی فاطمه ی اطهر بود

خواهرت شیرزن دشت بلا زینب بود

چهره ات ماه، چنان چهره ی پیغمبر بود

مستم و مستی ام از جام شما میگیرم

آبرویم همه از نام شما می گیرم

چون کبوتر که دلش پر زده تا عمق بقیع

روزی ام را ز سر بام شما می گیرم

ما که با دحیه ی کلبیِ تو پیمان داریم

به سر انگشت و به اعجاز تو ایمان داریم

حاصل عطر و کرامات شما در داراب

دشت گل٭هست و گلابی که فراوان داریم

به خداوند قسم تا که دمی جان داریم

به شما و پدرت عشق فراوان داریم

مثل عشقی که به سالار شهیدان داریم

مثل عشقی که به سلطان خراسان داریم

شاعر از نقطه ی مرزیِ جنون آمده است

چشمش از مردمک خویش برون آمده است

تا که در مصرعی از شعر بگوید با آه

از گلوی پسر فاطمه خون آمده است

شعر از وصف شما عاجز و سرگردان است

قلم از داغ غمت روی ورق گریان است

چهارده قرن گذشته است ولی در مکه

باز بر نیزه ی حکام عرب قرآن است

درد با لشکر بسیارِ خودش مشغول است

جهل با ریشه ی افکار خودش مشغول است

مکه آبستن طوفان بلا میبینم

باز تاریخ به تکرارِ خودش مشغول است

این چه شوری ست که در دشت منا میبینم

خون چرا در حرمِ امن خدا میبینم

ای یزیدان زمان شمر و ابوسفیان ها

همه را زیر سرِ آل شما میبینم

ما به امید و به یاریِ خدا می سازیم

با عنایت به عنایات شما می سازیم

عاقبت پنجره فولاد طلا می سازیم

در مدینه حرم و صحن و سرا می سازیم

٭جواد شیردل٭

+ نوشته شده در  چهارشنبه دهم آذر ۱۳۹۵ساعت 8:55&nbsp توسط محمد جواد فروتن  | 
علمی - هنری...
ما را در سایت علمی - هنری دنبال می کنید

برچسب : تسلیت, نویسنده : mjavadfroutano بازدید : 134 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1396 ساعت: 14:30